***یاس***
عشق یااااس!!!
 
 
پنج شنبه 31 اسفند 1395برچسب:, :: 16:29 ::  نويسنده : فرنازجون

 



پنج شنبه 30 اسفند 1395برچسب:, :: 16:34 ::  نويسنده : فرنازجون

 من می جنگم

بجنگ و برو جلو
این زندگی بت میگه بدو بدو
تا پاهات از خستگی زوق زوق کنن
و به دیوار مرگ سک سک کنن
و یکی نیس بگه چته
یکی نیس یه امیدی به دلت بده
می مونی تک و تنها با یه دنیا گله
یه روح تو زندون با بدنی که وله
تو دل دنیایی که بهش داری میگی بی رحم
از اول داری میگی سیرم
من هر دردی که دیدی دیدم
با این کوله بارام به سمت پیری میرم
می بینی پس حتما یه تیریپی هس
تو باید ببینی دردا رو تو بگیری دست
یه روزی درد هست وقتو می چینی پس (!)
واسه ی هر در بسته کیلیدی هس
وقتی غرب و شرق در جنگ گرم و نرم
و مرد و زن در نقش رهگذر
در گذر از مرز مرگ و خسته
از تو فقط تق تق کمک کمک
دختر پسر سرمست ِ الکلن
تا دردو در هرلحظه حل کنن
هرج و مرج در بطن و سطح شهره
مردمم سرگرمه ضرب و شتم
این حرفا قابله درکن
ولی من قاتل مرگم
چشامو یه مشت خاطره تَر کرد
ولی بازم منم عامل حرکت

پس من می جنگم

می دونم تو هم هستی پر از درد
ولی بگو بلندتر بلندتر
با صدای بُرندَت مرتب
بگو من می جنگم
بگو مجدد ، مرتب
بگو بلندتر بلندتر
باصدای بُرَندَت مرتب بگو
من می جنگم

یاس
با دلی که مثلِ دریاس
کسی که تنها دوست و رفیق درداس
من بی تاب ترینم
من بیدارترینم
اگه درا بسته شد به ِروم پس منم از دیوار پریدم

 

 



جمعه 19 خرداد 1394برچسب:, :: 12:40 ::  نويسنده : فرنازجون

 به حرمت اون پلاکه شهیدی که هنوزم خاک ایرانش حماسه میسازه نزار به ویرانه بکشه مرز و

بومت عرق ملی رو دوش ما هست و بوده.

سرچه ی تاریخو بردارو ببین بوده نقشه ی ایران مثه الماسو نگین 

ما ها بچه های همون نقشه هستیم که پشتوانمونه به تخته جمشید

ایران وطنته غیرتت کجاس ها؟ تو باید باشی واس یه ایران سکان دار

یادت باشه فردوسی اشعارو با عشق می داد به ایرانو اقسا نقاطش

کوروش کبیر ایرانه گل سرسبدو ساخت همینجا هم مرد همه میدونن مقبرش کجاس

چیه منو تو کم داریم از بزرگامون نگو این تمدن داریم مال بزرگامون

تو هم پاره کن اون بیته لامصبو گوش بده به حرفای من لا اقل نرو

اونیکه گذاش رفت ببین توبه کرد داداش خروجه تو هم از ایران مثه تف سربالاس

ایرانه من ایرانه من مظهر تمام شیرانه شهر آن کس که تو را ویرانه کرد محو افکاره بیگانه است

ایرانه من ایرانه من مظهر تمام شیرانه شهر ان کس که تو را ویرانه کرد محو افکار بیگانه است

به دنیا اومدی چون این ایران ایرانه توست وگرنه شناسنامتو بگیر سیاهش کن

ایران چوبدستیه پرچمش دست میخواد بیا داوطلبانه بریم زیر سختیاش

ایران سپر داره بدون سپرش ماییم بیا از داخل ایرانو نگهش داریم

میخوای بذاری بری مدیونی به خاکت باید اینجارو بسازی هرجوری که باشه

میگی که تو ادمه خیلی خاصی هستی پس باید پایه وطنت واستی پس چی

وجدانت کجاس که پشت کنی به کشورت اینجوری راضی به خود کشی ملتت

خودت بیا وظیفه ی تو همینه باید وجودتو تقدیم کنی دو دستی بهش

نه اینکه یادت بره تویی تنها دسرنجش باید از حفظ باشی هر پنج حرفش

ایرانه من ایرانه من مظهر تمامه شیران و شهر انکس که تورا ویرانه کرد محو افکار بیگانه است

ایرانه من ایرانه من مظهر تمامه شیران و شهر آنکس که توراویرانه کرد محو افکار بیگانه است

من تو ایران به دنیا اومدم تو ایران تلاش میکنم تو ایران میمیرم تو ایران دفن میشم

ایرانه من ایرانه من مظهر تمام شیرانو شهر آنکس که تورا ویرانه کرد محو افکاره بیگانه است



پنج شنبه 18 خرداد 1394برچسب:, :: 22:3 ::  نويسنده : فرنازجون

 میگی‌ بازم کنار همدیگه واژه بچین؟

راجع به چی‌؟ باشه بشین

چشماتو باز کن یه لحظه مال من باش

یه لحظه بیا توی حس و حال من باش

پس میکروفن رو به دست من تو بده بگم

از این زمونه و از دلی‌ که تکه تکست

هر آهنگ منم مساوی ذکر یک درد

جز این هم ندارم یه فکر بهتر

از جومنگی بگم که شده سمبل رشادت؟

ایران براش شده مثل صندوق تجارت؟

پس هنرمند وطن الان کجاست نیست؟

اون تو زیرزمین می‌خونه چونکه مجاز نیست

از چی‌ بگم برات؟ انتظار داری چه چیزی از جیب من درآد؟

به جز کاغذ سفید پاره، خوب آره رفیق

حرف توشه ولی‌ با خودکار سفید

تو هم مثل منی‌ تو هم کم درد نداری

درد اصلیت اینه که تو همدرد نداری

من کسی‌ نیستم با این زخم‌ها دردم بگیره

ولی‌ این اشک‌ها رو کی‌ می‌خواد گردن بگیره؟

***************************** 

از چی‌ بگم خدا از این بنده‌های خسته؟

از این همه درد تموم دنده هام شکسته

خنده هامو نبین این خنده هام یه چسبه

رو لبم این منم با یه ردّ پای خسته

از چی‌ بگم؟ بگو از یه روح زخمی

که باید یک‌تنه بره تو قلب کوه سختی؟

از روز‌هایی‌ که خط خوردن توی تقویم

خبر میدن از یه اجتماع رو به تخریب

از چی‌ بگم؟ از بچه‌های پائین شهر؟

که غذا واسه خوردن دارن ماهی‌ یه شب

اونکه تنها دلیل خوابش به عشق فرداست

تنها پاتوق عشق و حالش بهشت زهراست

یا که بگم از اون رفقای کاخ نشین

که هستن تو واردات کالای ساخت چین

تو به من اینو بگو من از چی‌ بگم خوب؟

ما گفتیم و تموم درد‌ها ریشه کن شد؟

از چی‌ بگم برات؟ شاید قصه دوست داری

مثل قصّهٔ اون همکلاسیان روستایی

اگه قصّه تلخه گناه واقعیت

داستان نرگس و گل‌های باغ میهن

که نشستن با صد چرا و افسوس کاشکی‌

یه بخاری جای چراغ نفت سوز داشتیم

چراغ افتاد توی کلاس و گور گرفت

آتشی که پوست بچه‌ها رو مثل گرگ گرفت

یه طفل معصوم با داد و فریاد گفت زود

بدوین سمت در ولی‌ در هم قفل بود

چشمام خشک شد یه کم بهم اشک بده ایزد

این بچه‌ها با کدوم دست مشق بنویسن؟

کودکی مرد در راه کلاسیکه

سوخت و منتظر یه جراح پلاستیکه

یاس نمیخواد ته قصّه رو هرگز ببنده

چون باز دلش می‌خواد که نرگس بخنده

از چی‌ بگم که صبح نشده غروب زد

تو قلب بچه‌های مدرسهٔ درودزن

غصه نخور صدام رو بشنو از زیر خونت

من صدات رو به گوش همه میرسونم

از چی‌ بگم دلی‌ که فقط اسمش دله؟

یا عمری که نصفش اشکه نصفش گله؟

یا از روح توی زندون که جسمش وله

آدم مجبوره که با شرایط وقفش بده

از چی‌ بگم بگو از یه روح زخمی

که باید یک‌تنه بره تو قلب کوه سختی

ولی‌ قسم به خدا قسم به روح تختی

که من بدون ترس میرم به سو‌ی تقدیر

خیلی‌ خشنه زندگی‌ ولی‌ حوصله کردم

تو فشن زندگی‌ من یه مدل دردم

ولی‌ دفتر گذشته‌ها رو ذرّه ذرّه کردم

اومدم جلو که پی‌ دردسر بگردم

از چی‌ بگم ؟؟؟



جمعه 19 خرداد 1392برچسب:, :: 12:57 ::  نويسنده : فرنازجون

 مي دوني يک حرافايي هست که ممکنه ادم روش نشه بزنه
ولي اگه تو دلت بمونه يک عقده مي شه. بيا با هم دردل کنيم
اين قصه منه
 
زنگ مدرسه خورد همه کتاب و دفتر رو جمع کردند واسه ادامه رفتن


همه شاد از اينکه حالا برن خونه خوب چيزي نيست که اونا را برنجونه
ولي خونه واسه من بود طور ديگه ياس داستانش اگه بتونه مي گه
تو دلم به همکلاسيا گفتم خوش به حالت هميشه اساس ماها بوده پشت وانت
بايد الان بري تکاليف بنويسي بعد بشيني به تماشاي تلويزيون
بابا سر شام به بچش بنازه پس فردا تو سرحالي سر کلاس درس
ولي من نمي خوام که برم خونه واسه چي برم حالا که دلم خونه
وقتي که دردا منو دوره کردن مثل طناب دار پيچيدن به دور گردن
 
من خيلي تنهام تو دلم خيلي حرفا
مي خونم من از دردام بيا غم را از دلم بردار
من خيلي تنهام تو دلم خيلي حرفا
مي خونم من از دردام بيا غم را از دلم بردار
 
ميشينم فکر مي کنم به خودم مي گم ايا داستان من بدتر نبود از بينوايان
قصه ي روز فرار ما به يک شهر مرزي تو اتاق بي چراغ و يک شمع قرضي
تو خونه اي که از بيماري مادر تب کرد د پول دارو نبود يعني بايد صبر کرد
تا کي کي به داد اين حس برسه وجود من پر از درد و استرسه
هر چي داد و فرياد زدم و هر چي اشک انگار صدام مي پيچيد به خودم بر ميگشت
تو خونه و خيابون حتي هنگام درس توي فکر اينکه فردا دم زندان قصر
چه طور بايد هشت ساعت بکوب بشينم تا بابام منو از پشت شيشه يه ربع ببينم
مهم نبود زندگي بکنم با نون خشک مهم اينه کودکي منو قانون کشت
 
من خيلي تنهام تو دلم خيلي حرفا
مي خونم من از دردام بيا غم را از دلم بردار
من خيلي تنهام تو دلم خيلي حرفا
مي خونم من از دردام بيا غم را از دلم بردار
 
نمي خواي ببيني شيريني جون ادمه دليل من واسه زندگي خونوادم
خونواده اي که روز خوشي نداشتن خواستن ولي دشمنا نذاشتن
نترس خدا تو را واسه درد انتخاب کنه چون اين دردا قبلا روي ياس امتحان شده
واسه خدا بودم مثل موش ازمايشگاه نتيجه ها روبرو شده باز با اشکال
مشکلاتي که مي خونم پاي گوشه دردم جبران که نمي خوام دنبال سوژه بگردم
سوژه زندگيمه که من شدم يک سره ويران ولي مهم اينه هنوز هستم پسر ايران
اره کمر من زير اين بار خميده شد ولي قدرتي تو دلم دميده شد
من به اينده هاي روشنم اعتقاد دارم چون که اينده هان که به من اعتماد دارن
 
من خيلي تنهام تو دلم خيلي حرفا
مي خونم من از دردام بيا غم را از دلم بردار
 
نترس خدا تو را واسه درد انتخاب کنه
چون اين دردا قبلا روي ياس امتحان شده
شايد بگي که ياس همه حرفاش شعاره
ولي به خدا روزاي خوبم انگشت شماره

 



پنج شنبه 18 خرداد 1392برچسب:, :: 23:0 ::  نويسنده : فرنازجون

 خودتو بده به دست تکستم

یه لحظه بگذر


از فکر 
و ذکر و مشغله

 

و برو به سمت حسم


سر تکون بده حالا با بیت اوزی
یکم برو تو حس و حال و فاز و ریتم موزیک
درد ورق قلم هدف همش ربط خاصی
دارن به اوج و رشد و پیشرفت رپ فارسی
من و تو باید تا ته تو صحنه وایستیم
میدونم اینو تو هم موافق با حرف یاسی
من میخوام تو مخ برم یه کمی هرج و مرج کنم
درد و رنج رپ من به سبک رپ ترجمش کنم
درس و مشق من نوشتن است از تو از خودم
پس بذار که رپ کنم از عمق درد مردمم
خوب؟؟؟
میدونی من مصر رو گفته های پیشم
دشمنای ما دلیل افت ما نمیشن
خفته های دیشب حالا بیدار ترینن
همه در ها قفل بود من از دیوار پریدم

هم خوان:

ببین دستم این قصه ها رو مینویسه میگه
با یه خودکار که عین تیغ تیزه اینه
که مینویسه دیگه از کینه ای که پیره
ولی به سمت پیشرفت سینه خیز میره

صدامو داری؟ یاس مینویسه میگه
هی با خودکاری تیغ تیزه اینه
که مینویسه دیگه از کینه ای که پیره
هی به سمت پیشرفت سینه خیز میره

ورس۲:

رحمت به اون کسیکه پشتمه بشمار
لعنت به اون کسیکه دشمنه بشمار
رپ نردبون رشدمه تو چشمام
مقصد که توی مشتمه به اجبار
هستم تو شوک روز های قدیمو
ولی هنوزم میکنم شکر اوستی کریمو
هنوز کلمه ها رو مینویسم با صداقت چون
یه لحظه واستا بینم انگار صدا قطع شد
اوزی؟ !!!….
مهم نیست بدون بیت میریم من و تو
ببین٬ تو وقتی پایه باشی واسه پای من
بیت زود خودشو میرسونه با صدای من
ما بچه های زیرزمینی
زجه ها رو میزنیم
حرف ما رو میشنوی
ما تک ستاره میشویم
تو سبک برتر من تخته کردم
در ها رو حتی سقف رو کندم تا صدر جدول
بشینم
بشینم کنارت
بچینم ستاره
من میدم ادامه
و اینم صدامه
که میرقصه با تو
قلم میلغزه تا صبح
آره این درس ما شد
پس تو این لحظه پاشو
واسه جنگ به دنبال حسّ و حال نگَرد
چونکه اونکه برد هیچ وقت استخاره نکرد
توی حال و سال خوبی مثل سال ۹۰
همه دستا میره بالا به افتخار وطن

هم خوان:

ببین دستم این قصه ها رو مینویسه میگه
با یه خودکار که عین تیغ تیزه اینه
که مینویسه دیگه از کینه ای که پیره
ولی به سمت پیشرفت سینه خیز میره

صدامو داری؟ یاس مینویسه میگه
هی با خودکاری تیغ تیزه اینه
که مینویسه دیگه از کینه ای که پیره
هی به سمت پیشرفت سینه خیز میره

ورس۳:

پشتکار من رشد کار من
تو پشتیبان من خوش به حال من
ما گشنه های حرف مرده کشته های رپ
با کلمه هایی گرونتر از بشکه های نفت
ت بده
تا ته تو تحریم و تحت تعقیب
ب بده
با بد ترین بلا ها باس بجنگیم
م بده
ما مست و منگیم مثل مرگ مغزی
ره به ره
قلم به دستیم قسم به نسلی
که پا به پاشون روز هایی که سوخت دادیم
از جنس همیم همدیگرو دوست داریم
عرقته به رنگ پرچمت به سرزمینت
که قرمزه سفید و سبزه منم از صمیم
قلبم هستم تا توی دنیا صدام بپیچه
یاس تو اوج درد همینجا ادامه میده
ایران مهم نیست به دست کی اداره میشه
آدم همیشه تو محدودیت ها ستاره میشه

هم خوان:

ببین دستم این قصه ها رو مینویسه میگه
با یه خودکار که عین تیغ تیزه اینه
که مینویسه دیگه از کینه ای که پیره
ولی به سمت پیشرفت سینه خیز میره

صدامو داری؟ یاس مینویسه میگه
هی با خودکاری تیغ تیزه اینه
که مینویسه دیگه از کینه ای که پیره
هی به سمت پیشرفت سینه خیز میره



جمعه 19 خرداد 1391برچسب:, :: 13:11 ::  نويسنده : فرنازجون

 یکی دو روزیه که چشمات به آفتاب
باز شدن ، حالا دیگه شروع داستان توئه
مادر و پدرت مثل پاسدار
دیگه دور و بر تو ان و چشم به آسمان

نـیـا به خــــدا

میگن اینو که بچه سالمه
تو دورش کن از هرچی ظالمه
گریه میکنی میدونم من شیر بهونه ست
اشک تو واسه ورود به این زمونه ست
تو 9 ماه رو تو تاریکی سر میکردی
بدونی کجایی ، همین الان برمیگردی
تو فردا ، دریای دردا رو دریاب
تنهای تنها هستی تو

بدون اینو پـــس

تو وقتی رفتی ، به سمت سختی
یا درگیر هستی ، تو دست تقدیر و ، بعد میفهمی
فردی " زخمی ، غمگین ، تسلیم " هستـــی


بخواب با صدای من تا بنویسم
از فرداهای دور دست زندگی
بیا تا بخونه ، این دل بی صبر
از فرداهای دور دست زندگی


اگه پسری ، بابا میگه این عصای دسته
اگه دختری ، میمونی توی فضای بسته
حرف یاس ، حالا به حقایق وصله
تولد تو ، فقط واسه بقای نسله
پس بهت ، همینو میگم و میرم
که اینه رسم زمین بی رگ و بی رحم
یه چیزی داری می بینی و میگی عالیه
اینجا عصر آدمای دیجیتالیه
هرکی میاد واسه کمکت دست بگیره ،
فردا میخواد چند برابرشو پس بگیره
گریه ها واسه ت همه واسه ریاست
دوستی که ، قبل گریه داشت پیاز پوست میکرد
ما میخوایم گلوی همو با حرص ، بدریم
انگار از همدیگه طلب داریم ارث پدری
تو نمی تونی چیزی بگی بابایی بدونه
گریه کن تا مامان واسه ت لالایی بخونه


بخواب با صدای من تا بنویسم
از فرداهای دور دست زندگی
بیا تا بخونه ، این دل بی صبر
از فرداهای دور دست زندگی


منو ببین ، دیگه پر ِ حرفه چهره م
گلوم میسوزه از مزه ی تلخ شعرم
گوش بده ، حالا که توی اوج حرفیم
به خدا نمیخوام بدم به تو موج منفی
ولی ، بدون خیلی زود پیر میشی
توجه کن که خیلی زود دیر میشه
عاقبت تولد تو اجله ، میدونی ؟
چرا واسه بزرگ شدن عجله میکنی ؟
معصوم و زیبایی ، با دل پاک داری امید
مثل ماهی قشنگی تو آکواریومی
تو کاش بدونی ، که پاک بمونی
وجود خودتو ذره های خاک بدونی
چه تو روز روشن و چه آسمان تاریک
به دنیا اومدی حالا شناسنامه داری
توی دنیای پر ِ درد و خشونتی
ولی حالا که اومدی پس :
خـــوش اومــــدی


بخواب با صدای من تا بنویسم
از فرداهای دور دست زندگی
بیا تا بخونه ، این دل بی صبر
از فرداهای دور دست زندگی

بخواب با صدای من تا بنویسم
از فرداهای دور دست زندگی
بیا تا بخونه ، این دل بی صبر
از فرداهای دور دست زندگی



جمعه 19 خرداد 1391برچسب:, :: 13:5 ::  نويسنده : فرنازجون

 کسی چی می دونه از فردا

 

پس الان ، هدفونتو بردار
افکار ، اشعار ، بگم از دردام
الان
از خواب ، برپا
دریاب اشکام ، حرفام
سنگ صبورم آهنگ
من از درد درونم با غم خوانم
درد دلم با تو بشنو
چند جمله بگم با تو :

بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد
پدر وقتی رفت ، غم از در اومد
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود
مشکلات ما همیشه در کمین بود
در هر قدم یک دشمن
من از ترس اعتماد رو در خودم کشتم
با خشونت به من می گفتن خوش اومد
منم از اون رفتارها خونم به جوش اومد
ما دیگه همه چی رو از دست داده بودیم
سرمون کلاه رفت ، ما چه ساده بودیم
به یاد روز می افتم که با دستبند
بابای خوبم رو می گرفتن از من
پس من رسما تنها شدم
از غم خلوت کردم با خودم
چیزی که در د آورد اون روزا قلب ماها رو
که اونا آوردن حکم جلب بابا رو
هر چی ازشون ، وقت خواستم من
می گفتن : " نه " ، ناز کردن
ورشکسته شدیم ، آره
کار خدا بود اون همه چک رو پاس کردن


بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد
پدر وقتی رفت غم از در اومد
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود
مشکلات ما همیشه در کمین بود

بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد
پدر وقتی رفت غم از در اومد
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود
مشکلات ما همیشه در کمین بود


بقیه رو ادامه میدم من الان صریح
یه پای ما خونه بود و یه پا کلانتری
ما هم ساکت نبودیم آره بنابراین
فکر نکنین که ما پسر پیامبریم
یکی از طلب کارا رو که خیلی لجنه تو خلوت
رفتم بالا سرش مثل اجل معلق
فکر نکنی یاس هست مولکولی بیرحم
بچه های شما ازم الگو میگیرن
قاضی گفت چقدره طلبت ؟
گفت : هفت هشت تومن
خواستم با دستام بگیرم و خفه ش کنم
آره حرص ، بغض ، حس یه عقده ، یه نقطه تو قلبم ، نقطه ی سوخته
14 – 15 ساله بودم آره تو همین مرزا
با طلب کارا حساب کردم تومنی پنج زار
یکمی اعصاب ، راحت شد قرضا
رو دادیم و از چکا پاره کردی امضاها رو
فکر نکن بدبختیا رو من پیچیدمشون
از اون دور من سختیا رو میدیدمشون
و پیشرفت دور شد چقدر طنابش
بابا گفت دست بالا ببر پناه بهش


بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد
پدر وقتی رفت غم از در اومد
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود
مشکلات ما همیشه در کمین بود

بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد
پدر وقتی رفت غم از در اومد
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود
مشکلات ما همیشه در کمین بود


جیبامون پاک تر بود از قلب نوزاد
که پولی نمونده بود حتی دو زار
یه ماشین داشتیم از دار دنیا
که اونم رفت و شد مال دزدا
به صاب خونه با ترس گفتیم اجازه بشینیم ؟
چه سخت بود دوران اجاره نشینی
خودمو کشیدم بیرون حالا از ته گل
دارم می خونم برای شما از ته دل
وقتی همه سرمستن با عرق و ودکا
من در دستمه ورق و خودکار
رشد نکردم مثل علف هرز
پشت نکردم من به هدف سبز
انتظار کمک ندارم من از قرض الحسنه
کمک ؟ هه ، کمک یه ضرب المثله
از گفتن حرف " بله قربان " بیزارم
پس از الان دستمو رو قرآن میذارم
که به دست هیچ احدی آتو ندم
اگه تو بدی بلدی ، منم با تو بدم
این مشکل برا من یه تجربه بود
که به زبون HIP-HOP ترجمه شد


بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد
پدر وقتی رفت غم از در اومد
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود
مشکلات ما همیشه در کمین بود

بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد
پدر وقتی رفت غم از در اومد
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود
مشکلات ما همیشه در کمین بود

 



پنج شنبه 18 خرداد 1391برچسب:, :: 23:25 ::  نويسنده : فرنازجون

 هه ه دلت گرفته ، میفهمم

منم مثل توام ، بد جوری غرقم
باور کن منم مثل توام
ولی می دونی ، نباید ناامید بشیم
نه ، باور کن بدتر غرق میشیم
این اجازه رو به خودت نده
نباید بزاری

[Yas]


نذاری که گره و گله
بره تو دلت و بره
بره که بگه به تو نمی تونی برسی بهش و
میگی بده به دل گله مند من امید و میگم بشنو اینو
حالا که یاس تو رو دید و
امید و میدم و می دونم معضل تو
اینم می دونم حل میشه ، کمی حوصله کن
چرا تو خودتی نگاه می کنی به چی ؟
منم مثل تو ندارم دیگه پولی به جیب
فکر میکنی فقط تو اسیر غم و غصه ای
بذار به تو نشون بدم همون پوستری
از بچه ای گرسنه که در حال مردنه و
یک لاشخور که هست در انتظار خوردنش
یا نگاه کن به اون سو که لازمه
بچه هایی که شدن دچار سوء هاضمه
یا منو ببین ، چرا راه دور بریم
برو از تاریکی ، همه چیو تو نور ببین
خیلیا سر خاک پدر ریختن اشک تمساح
بعد چهل به من نشون دادن خشم انسان
حالا جای اینکه بیان دست یتیم و بگیرن
می خوان ، من ، پست و ذلیل بمیرم
اونا بُر زدن ، همه ی فرصتم
من ساده بودم ، اونا منو دور زدن
وقتی سخته در آوردن یه نون ساده
هه ه ، منم و خرج یه خونواده


[Behzad]
خداوندا
هر قـــدم مـــن
با دستای تو ، حرکت میکنـــم
پس اگر ، من اینجا هستم
خواست تو بــــود


[Yas]

بذا مهمونت کنم من تورو یه جمله
دیدی که دلت میگیره تو غروب جمعه ؟
وقتی که میشینم به مرور عمرم
میبینم هر روز من مثل غروب جمعه ست و
بن بست و میبینم رو به رومه
طوری که آدم از ادامه دادن توبه کنه
زخم من ، نمی تونه بشه پانسمان
از تو خوردم ، اینم از شانس ما
یکی داره میگه که خودتو نباز مرد
برو دیگه بالای طبقه دوازده
نه اونقد داری مثل انصاری فضا بری
نه اونقد دزدی مثل شهرام جزایری
میدونی تیره روزی مثل سایه باز دنبالته
که ول کنی این زندگی رو
باز کن بالت و یــــاس
خودتو بکش و راحت کن
کار تو درسته و دیگه باید مرد
اما حسی میگه به این حرفا غلبه کن
به جاش ، تموم آهنگ و پر از کلمه کن و
قلمت و بردار و بگو که این دردا تو رو
آماده میکنه واسه ی فردا
آره من با درد ، خراشیده شدم
و در عوض محکم و تراشیده شدم
این که چیزی نیست ، من دیدم از این بد تراش
پله های ترقیه واسم هر خراش

[Behzad]
خـــداونـــــدا
هر قـــدم مـــن
با دستای تو ، حرکت میکنـــد
پس اگر ، من اینجا هستم
خواست تو بــــود

[Yas]
"گرونمایه ترین تجربه ها نزد یاسه
که وایساده کنار تو با عزم راسخ "
واضح واسه تو می خونه تا
بدونی یاس اومده بالا ز ویرونه ها
تو میدونی که مشکل تمومی نداره
نمیشه رو سرت افقی و عمودی نباره
این ماییم که با این دردا کنارآییم
وقت سختی صبر کن ، خشم و بزار پایین
تو دوراهی زندگی که راست و چپه
برو به راست ، اسم خدا باز رو لبت
هر اشتباهی واسه من و تو یه تجربه ، درسه ،
و خدا نمی رسونه بار کج رو به منزل
پس به کسب تجربه از صمیم قلب
مثل درخت پر از میوه بشیم خمیده تر

[Narration]


هه ه ... آره
باید اینو بدونیم ، که بدترین شرایط زندگی من و تو ، آرزوی یکی دیگه س
آره آره
آره ، دل همه ی ماها خونه ، ولی چه فایده برادر
باید رفت جلو ، باید رفت جلو
می تونیم برسیم
آره ، می تونیم برسیم
می رسیم
می رسیم
ما میرسیم بالا ، میریم بالا
میریم بالا

هه ه !

 

 

بـــه امـــیـــد ایـــــــران
واسه سه دیقه تو دلت را بده مارو
ما رو
تا من نشون بدم ایرانو رابطه ها رو
ها رو
اینا حرفای امروز و دیروزه برپا
ایران شده اسیر یه ویروس مرگبار
دیگه احتیاجی به حرفای سیاسی نداریم
دیگه به دشمنای خارجی نیازی نداریم
یه جنگ روانیـه حالا داخل ایرانـه
همه افتادیم به جون هم ، عاقل و دیوانه
با تنی خسته ، کوفته ، خشکیده ، میری
تا با مشکلات زندگی کشتی بگیری
وقتی می بینیم همو یه مشتی یار و یاور
وقتی رفتی میبندیم به فش خوارو مادر
نگاه ما به هم شده مثل قاتل
توجه نمیکنیم دیگه به حس باطن
دیگه دور و بر ماها پره حزب باده
هست باهات ، اگه داشته باشی استفاده
چه دخترا که تا میشنون اسم تاجر
میگن این بهترین کس واسه ازدواجه
عشق چیه بابا ؟! ... این حرفارو ولش
عشقو دیدی برسون سلام ما رو بهش
چه پدرا که به زیر بار هزینه رفتن
بچه ها فک میکنن پدرا وزیر نفتن

هرکس اسم خودشو بغل کرده
اینا پیشرفت نیست ، اینا عقب گـــــرده

[Rastin]
ای داد از این همه بیداد
خواهم که ز غم شوم آزاد
از جور و ستم همه فریـــاد
چون هستی من شده بر بــــاد

[Yas]
دیگه ریخته توی دل من هرچی درده
دلیلش به هفت سال پیش برمیگرده
روزای گریه و اشک و عزاداری
من تو فکر این که واسه مهمون غذا داریم !؟
به یکی گفتم ، تو بیا بین مردا یک باش
مهم نیست که پدرم ازت هفتا چک داشت
نصف پولو بده منصف باش با ما یه خورده
گفت طلبکار بابات بوده حالا که مـــــرده
خاطراتیه که تو دفترم می نویسم
قلم کلماتو میاره و می نویسم
اینا باعثه گلوم پر ِ از بغضیشه
که ببنده به دهنم راه اکسیژن
شاید بین ایران و خاطره م رابطه ای ندی
منظورم اینه از اینجا دارم خاطره ی بدی
ولی ، هه اینجا سرزمین و وطنمه
ایران تنها دلیل وجود بدنمـــه



[Rastin]
ای داد از این همه بیداد
خواهم که ز غم شوم آزاد
از جور و ستم همه فریـــاد
چون هستی من شده بر بــــاد



[Yas]
دیگه ترس برخورد و رفتار و روابط مـــا
داره کثیف تر میشه از هوای تهـــران
بعضی میــگن ، که ایــران ، یه قفسه باید
از اینجا بری تا بکشی یه نفس راحت
میگن اینا توی وجود ما رفته ارثی
ولی این برمیگرده به پول نفت و بنزین
که باعثه از نبودن امنیت مالی
توی سختیا بکنیم پشت همدیگه رو خالی
ولی بیا جلو ، خودتو بساز ، میتونی
چرا واسه پول همدیگه رو قصاص میکنیم ؟
هموطن به خدا من هستم ، به صعود تو راضی
پس بیا با هم بشکنیم این خطوط موازی


[Narration]
میدونم اینو
غروره ما ایرانیا ، به گذشته ی ماست ؛ به تاریخ ماست
ولی به خدا اون دیگه گذشته
الان ما چی هستیم ؟!
الان واسه آینده مون چی داریم ؟!
بیا هموطن
بیا دست همدیگه رو بگیریم
تا آینده ی ایران
به اسم من و تو افتخار کنه
...

 

 

 


پنج شنبه 18 خرداد 1391برچسب:, :: 23:24 ::  نويسنده : فرنازجون

 هیچکی نگفت یه دختر ِ تنها تو این شهر شلوغ

بین نگاه هرزه‌ ی ، مردم سر تا پا دروغ
چه حالی داشت وقتی همه آرزوهاش مرده بودن
وقتی که دستای پلید ، آبروش رو برده بودن
هیچ‌کی نفهمید چی کشید
وقتی که مرگش رو می‌دید
توی هجوم نعره‌ها ، هیچ‌کی صداش رو نشنید


[Yas]
بدون دروغ نیست این حرفا ، داره صحت
همه‌ ی ماها شدیم ، یه مار چار و سه خط
ماییم وارث درد ، ماییم باعث مرگ
غیرت ایرانیا رو صاعقه زد
حرفا بحثا رفت رو اعصاب ، شد کابوس بد
کم‌کم خواست به صدا در بیاره ناقوس مرگ
دختر ایرانی ، ناموس تو ، ناموس من
چرا کاری کردیم ، خودش بره به پابوس مرگ
چطوری دلمون اومد با آبروی یك دختر
ما بازی کنیم که زندگیش بشه مختل
تو کنج اتاق ، تکیه داده اون تنها
خدا اشک رو به اون ، هدیه داده بود شبها
ولی حالا شب و روز ، چشما تشنه‌ ی اشک
طوری که دیگه تموم شده بود چشمه‌ ی اشک
میگفت به خدا " ای خدای من ، فقط یه خواهش :
به من بگو همه‌ اینا فقط یه خوابه ! "
ولی خواب نیست ، دخترک بیدار بود
دخترک بازیچه‌ ی جماعت بیکار بود
بيمار شد ، از تهمت های کثیف و نابجا
ای خدا بده دختر رو از دسیسه‌ ها نجات


[Amin]
پس کجا رفته غیرت مردای این شهر شلوغ ؟
تموم شهر پر شده از مردم سر تا پا دروغ


[Yas]
بیمار شد از تهمت ‌های کثیف و نابجا
ای خدا بده دختر رو از دسیسه ‌ها نجات
تا به حال همچین بلایی سرت نیومده
که اگه بیاد ، میگی : " بلا از این بدتر اومده ؟ "
ولی کدوم ما ، جامون رو گذاشتیم جاش
که ببینیم چی میکشه ، ما هم بسوزیم پاش
کاش "یاس" میمرد همچین روزی نبود
که غیرت بمیره به دست یه خنجر عمود
خنجر به دست یکی بود ، ما همکارشيم
که توی جهنم ، ما هم با اون همبالشیم
خطاب به اون پسر که "چقدر میتونی کثیف باشی ؟
کاری که تو کردی ، بدتر بود از اسید پاشی "

تو که حاضری خود رو بکشی واسه حسین
تو که محرما سیاه میپوشی واسه حسین
حسین گفت : " اگه دین نیست ، باشیم آزادمرد "
نه واسه یه سی ‌دی کثیف کنیم بازار رو گرم
اون دختر ، زحمت ها کشید تا به شهرتی رسید
واسه لذت بردن از اسمش یه مهلتی بدید
گفتید "صحبتی جدیده ، نوبت همینه"
با سرعتی عجیب ، چه تهمتی زدید


[Amin]
پس کجا رفته غیرت مردای این شهر شلوغ ؟
تموم شهر پر شده از مردم سر تا پا دروغ


[Yas]
الکی تبصره نزن ، خودتو تبرئه کنی
تو عقل داشتی ، خود تو رهبر خودی
ولی دونسته خودت رفتی عقب گناه
پس بشین تو منتظر غضب خدا

ولی نه ماهی رو هر وقت که از آب بگیری تازه ‌ست
و بدون که راه واسه ی برگشت ، باز هست
باید راه بست به تبلیغ بیشتر
و سعی کرد برای تبدیل خویشتن
به انسان واقعی با همه‌ ی صفات
باانصاف و واقع‌ بین ، حاضر واسه‌ ی دفاع

میگم به اونایی که واسه باقی حق تشنه ‌ن
" شک نکن ! تو همین حالا سی ‌دی رو بشکن ! "

 

 

 



پنج شنبه 18 خرداد 1391برچسب:, :: 23:13 ::  نويسنده : فرنازجون

 عاشق این آهنگشم!!!!!

( ياس)

 

مي دونم که هرچي بگم يا نگم
واسه تو هيچ فرقي نداره
ولي اين از ما

 

( کامران و هومن)

بگو منو کم داري بگو ، بگو کمي غم داري بگو
tell me
بگو منو کم داري بگو ، بگو کمي غم داري بگو
بگو
بگو منو کم داري بگو ، بگو کمي غم داري بگو
tell me
بگو منو کم داري بگو ، بگو کمي غم داري بگو
بگو


( ياس)

برف داره فصل هاي قشنگ ما

فرق داره برق داره توي چشماي تو

غرق شده قايقم توي اشکاي تو

به درک که درکم نکردي

آره به درک که ترکم تو کردي

خاطرت تلخ اسمت قشنگ بود

تلخي اسمت روي زبون موند

بغض من هق هق عشق تو غايب

وجود تو سايه وجود من ضايع

جاي اينکه بگي دوست دارم رفتي از پيشم

حالا تو رو کم دارم

نگام به ساعت دنبال سايت

ميگم که شايد بگو که بايد

با اين حکايت اون منو کم داره بگو کمي غم داره

( کامران و هومن)

بگو منو کم داري بگو ، بگو کمي غم داري بگو
tell me
بگو منو کم داري بگو ، بگو کمي غم داري بگو
بگو
بگو منو کم داري بگو ، بگو کمي غم داري بگو
tell me
بگو منو کم داري بگو ، بگو کمي غم داري بگو
بگو

( ياس)

زير قطرات بارون ميرم با قدماي آروم

اشکم با قطرات بارون تو ميتوني منو کني آروم

ولي صد افسوس که نبودت اينجا حالا هست محسوس

دل من پر دلم از تو

نگو نميدوني ميدونم نيست مهم

حالا منم با صد خاطره

صد خاطره که واست باطله

آره صد در صد قاتل رابطه تو بودي

گول خوردم من از ظاهرت

رفتن تو يک کابوس بد

دارم ميرم به پابوس مرگ

اگه نواخته بشه روزي ناقوس مرگ

نزديک نشو تو به تابوت من

( کامران و هومن

بگو منو کم داري بگو ، بگو کمي غم داري بگو
tell me
بگو منو کم داري بگو ، بگو کمي غم داري بگو
بگو
بگو منو کم داري بگو ، بگو کمي غم داري بگو
tell me
بگو منو کم داري بگو ، بگو کمي غم داري بگو
بگو

( ياس)

دفترو وا کن قصتو جا کن

حرفاتو وا کن بغضتو وا کن

قصه ماماني هميشه درست بود

يادته ميگفت يکي بود يکي نبود

بوي اود پيچيده توي اين دخمه

چاشني چهرم هميشه اخمه

هر پوک که من از سيگار ميگيرم

تنهايي رو از اون ياد ميگيرم

چيزي نمونده برام غير استخون و پوست

دور برم پر دشمن ديگه نيست دوست

عاقبت ما با چند تا چشم شور

تبديل شده حالا به يه عشق شوم

تو با رفتنت همه چيو زدي شکوندي

عشق و به نفرت واسم رسوندي

تو به من بگو بد منم به تو ميگم خوب

بزار جفتمون بگيم به هم دروغ

 

( کامران و هومن)

بگو منو کم داري بگو ، بگو کمي غم داري بگو
tell me
بگو منو کم داري بگو ، بگو کمي غم داري بگو
بگو
بگو منو کم داري بگو ، بگو کمي غم داري بگو
tell me
بگو منو کم داري بگو ، بگو کمي غم داري بگو
بگو




پنج شنبه 18 خرداد 1390برچسب:, :: 23:20 ::  نويسنده : فرنازجون

 گــوش بـــده
تا بگم به تو نیتمو
دارن از بین میبرن هویتمو
تاریخ خــاک سرزمین آریایی
داره فریــاد میزنه تا ما بیاییم
پس ، حالا وقتشه بشنوی که
ایران ، وطن من ، همون کشوری که
بعد هفت هزار سال ، ایران ، سر پاست
هنوزم دل ایرانیان ، دریاست
بشنو هموطن من اینو ، از یاس
که واسه ی وطنم منم ، سرباز
بگیر به دستت پرچم ایران و بگو
نگین دست هستی ، ایرانه بدون
اعتراض من میشه مثل گلوله شلیک
بیا با هم بخونیم سرود ملی
خواهر و برادر من ای هموطن
تمدن ایرانیا هست در خطر
همه ماها سربازای زیر پرچمیم
نمیذاریم از ما بگه هر اجنبی
واسه ما ایرانیا ملاک هر نفره
که روی گردن ما پلاک فروهره
اتحاد ما واسه دشمن اضطرابه
اسم ایران واسه ما مایه ی افتخاره
احترام ما به ایران یه خار تو چشم ِ
کسایی که می خوان بزنن ضربه بهش


[Amin]
مثل تشنگی گندم به آب
حس نم نم بارون بوی خاک
مثل تو ، مثل چشمه پاک ، بوی خـــــاک

وطن عشق تو ، توی قلبمه
خوندن از وطن ، حس منه
عشق من ، خاک میهنه
ایـــــــــــران



[Yas]
می خوای بگی ما اومدیم از یه نسل وحشی ؟
پس یه نگاهی بنداز به تخت جمشید
داری اسم ایران و بد جلوه میدی
که اسمت رو بزرگ بنویسن رو جلد سی دی ؟
دارم هدفتو تو دفترم می نویسم
می دونم که واسه چی ساختی فیلم سیصد
می دونم دلت ساخته شده از سنگ و سرب
جای اینکه با هنر بسازی فرهنگ صلح
توی این تیرگی روابط هوای مه آلود
می خوای که ماهی بگیری از آب گل آلود
ولی به تو میگم اینو با زبان اصلیم
که ایران ، هرگز نمیشه تباه و تسلیم
خدا به تو داده ، دو تا چشم بینا
ببین کتابهای سعدی و ابن سینا
یا به فردوسی و خیام ، یا مولانا رومی
همیشه توی تمدن ما بالا بودیم
ولی یاس نمیتونه ساکت شه
اسم ایران بازیچه ی یه مشت ناکس شه
هدفتو پاره میکنم با تیغ ایمان
تو کی هستی که بگی از تاریخ ایران




صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ


سلام من فرنازم!وعشق یاس!الهی من فداش شم!این وبوهم ساختم براگذاشتن تکست متن رپاش همین فداتووووون بووووووووووس.
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ***یاس*** و آدرس yas0999.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 11
بازدید ماه : 39
بازدید کل : 35410
تعداد مطالب : 12
تعداد نظرات : 13
تعداد آنلاین : 1



Alternative content



Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه